۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

اهانت به اموات

زمانی تورکی از درد حقارت-----------برآن شد تا کند باری جسارت

برفت وی بر سر قبر عزیزی -----------که در آنجا کند یک کرم ریزی

کشید شلوار خود تا زیر رونش ----------هویدا گردید آن سوراخ کونش

هنوز کاری نکرده ناگهان دید--------------کسی چیزی به کون او تپانید

کشید فریاد که کونم پاره کردی------------ز درد کون مرا بیچاره کردی

به او گاینده گفت ای تورک قاطر--------همیشه این سخن بسپار به خاطر

اهانت گر کنی، کونت گذارند-----------تو هرچند فکر کنی قدرت ندارند

هیچ نظری موجود نیست: